گروه نوسازی و تحول اداری

گروه نوسازی و تحول اداری

مطالب مدیریتی، بخشنامه ها و قوانین اداری کشور و سایر موضوعات کاربردی
گروه نوسازی و تحول اداری

گروه نوسازی و تحول اداری

مطالب مدیریتی، بخشنامه ها و قوانین اداری کشور و سایر موضوعات کاربردی

مدیریت یعنی ...!

مدیریت یعنی هنر دمیمدن روح مشارکت در سازمان ، 

یعنی ایجاد تکاپو ،در بسترهای ساکن

یعنی به حرکت درآوردن سلولهای خفته 

و حذف سکون و سکوت ،  ادامه مطلب ...

پدیده اعتیاد به اطلاعات!

یکی از پدیده هایی که این روزها با آن روبرو هستیم، مساله تلنبار شدن (انباشت اطلاعات) است. مطالعه کتاب جدید، یک CD جدید یا رفتن به یک سمینار جدید، آسان است. اطلاعات آسان به دست می آیند، اما تغییر در رفتار و عملکرد، خیر. به عبارت دیگر، خیلی لذت بخش تر است که مطلب جدیدی بیاموزیم تا اینکه بکوشیم آنچه را می دانیم به کار بندیم. به همین خاطر است که ما امروزه معتاد اطلاعات شده ایم. کسب اطلاعات، مفرّح تر از به کار بستن آن است.  ادامه مطلب ...

مدیر انحصارگر

مدیر انحصارگر ، مدیری است که زحمات کارمندان خود را به حساب خود می گذارد، درست مانند استادی که نتیجه تحقیقات و پژوهش های دانشجویان را به نام خود چاپ می کند.

طرز تشخیص
ضمن بررسی اقدامات موفقیت آمیزی که در طی چند هفته یا چند ماه گذشته در سازمان شما انجام گرفته است، به یاد آورید در چند مورد نقش موثر همکاران و کارمندان خود را در این اقدامات به مقامات بالاتر گزارش کرده اید؟ چند بار اتفاق افتاده است که علیرغم سهم بسزایی که در پیشرفت برنامه های خاصی داشته اید، سهم خود را ندیده گرفته اید؟ اگر تاکنون چنین اقداماتی نکرده اید، بدانید شما یک مدیر انحصارچی هستید.  ادامه مطلب ...

12 نصیحت به شیعیان!

امام حسن عسکری علیه ‏السلام شیعیان را به رعایت اموری نصیحت کرد، این نصیحت همچون اعلامیه‏ ی جهانی و ماندگار از آن حضرت به همه‏ ی شیعیان است که ما ترجمه آن را با ذکر سفارش‏های آن حضرت تحت دوازده ماده در اینجا می‏ آوریم: 

اوصیکم بتقوی الله، و الورع فی دینکم و الاجتهاد لله و...، 

شما را وصیت و سفارش می‏کنم:   ادامه مطلب ...

از شایعه بترسید!

700 سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند ؛ کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند پیرزنی از انجا رد میشد.
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید. کارگر بیاورید. چوب را به مناره تکیه دهید. حالا همه باهم. فشااار دهید. فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟  ادامه مطلب ...