یک
مدیر خوب باید حتی پیش پا افتاده ترین و ساده ترین کارها را با معنا و
مفهوم کند و ملال آور ترین فعالیت را به رسالتی الهام بخش تبدیل کند به
طوری که آن فعالیت سبب جذب و نشاط کارکنان شود.
اگر هدف و معنای کار را به کارکنان گوشزد کنیم، کارآیی و بهره وری آنها تقویت و افزایش پیدا می کند .
هدف
را باید طوری تعریف کنید که سبب برانگیختن افراد و هنرنمایی آنها شود.
برانگیختگی یکی از نیازهای اساسی انسان است کارکنان به وسیله این
برانگیختگی احساس ارزشمندی می کنند.
بسیاری از کارکنان از محیط کار راضی
نیستند و تنها محیط کار آنها را سرگرم می کند، اما دل و جان آنها را درگیر
کار نمی کند. "رضایت شغلی" و "معنا داربودن محیط کار" با هم خیلی تفاوت
دارند.
افراد می خواهند محیط کار به اجتماع کوچکی تبدیل شود که دارای
جو گفت و شنود باشد و بین آنها پیوند برقرار کند. افراد فضایی را می خواهند
تا در آن هنرهای خود را به نمایش بگذارند. دستمزدهای بالا به تنهایی محیط
کار را دلچسب و هدفمند نمی کند.
همه ی گروه های برگزیده علاوه برداشتن
رسالت و هدف، مدیرانی دارند که خود را وقف آزاد سازی و رها کردن توانایی
های همکاران خود می کنند.
یکی از هنرهای مدیران گروه های برگزیده، آگاهی به این نکته است که کارهابزرگ و جهادگونه شوند.
بهترین
کارکنان کسانی اند که روحیه داوطلبی دارند. داوطلبان قرارداد نمی خواهند،
عهد و پیمان می خواهند. این گونه روابط مشوق آزادی و پاسخگوی نیاز های اصیل
است و به کار معنا و گرما می بخشد.
چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 11:27