1- ناسازگاری میان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت :
کار
های طاقت فرسای روزانه، بزرگ ترین مانع بر سر راه رسیدن به اهداف اساسی و
بلند مدت محسوب می شود. مارکمن در این باره می نویسد: «بسیاری از پژوهش ها
نشان می دهند مغز ما به انجام کارهایی گرایش دارد که نتایج کوتاه مدت
دارند، نه بلندمدت». کسانی که در تحقق اهداف بلند مدت خود موفق عمل می کنند
این کار را با تمرکز منظم و عادت گونه روی این اهداف انجام می دهند.
بنابراین هدف شما هر چه که هست، باید هر هفته در چند بخش برای آن وقت
بگذارید. در نهایت خواهید دید با کنار هم قرار گرفتن این بخش ها، کار شما
بالاخره تمام می شود.
2- وسوسه ی کارهای آسان :
پرداختن به کارهای ساده و جزئی، زمان لازم برای تمرکز روی کارهای مهم و اساسی را از شما می گیرد.
شما
باید بتوانید تمام عوامل حواس پرت کن و کارهای ساده را به موقع کنار
بگذارید. مثلاً می توانید برای پاسخگویی به ایمیل های خود ساعت تنظیم کنید و
با پایان این زمان، به کار اصلی خود بپردازید. شاید به نظر احمقانه برسد،
اما پژوهش ها نشان داده اند استفاده از همین یادآور های ساده، باعث می شوند
دست به کار شوید.
3- ساعات و روز های کاری طولانی :
شاید
حس کنید هر روز تا هر زمان که می توانید، هر چقدر کار که در توانتان هست
باید انجام دهید، چون به عنوان رهبر یک کسب و کار باید الگوی دیگران باشید.
اما کار کردن برای ساعت های متمادی در واقع شانس رسیدن شما به اهدافتان را
پایین خواهد آورد. مارکمن در این باره می نویسد: «کار کردن مسابقه ی مردان
آهنین نیست که هر کس بیشتر دوام بیاورد برنده شود. ظرفیت کاری خود را
بشناسید. سپس سعی کنید تنها در زمان های مشخص کار کنید. به این ترتیب می
توانید زمان و انرژی لازم برای رسیدگی به اهداف غیر کاری زندگی تان را صرفه
جویی کنید».
دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 11:33