ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
اومدن کلی تحقیق کردند و دست آخر یک و نیم میلیون دلار هزینه کردن لیزر گذاشتن سر راه دستگاه که بسته بندی های خالی رو اتوماتیک بر میداشت، و چون دستگاه ما هم مشابه آنان ساخت همان کارخانه سوئیسی بود توجه ما را جلب کرد و دستور تحقیق دادم،
بعد از یک هفته سرپرست ماشینها آمد و گفت: بله درست است و مال ما هم چنین ایرادی دارد....
بسیار نگران شدم و گفتم در جلسه هیت مدیره باید بحث شود چون میدانستم یک و نیم میلیون دلار خرج رو دستمان گذاشته......
فردایش با اعضای هیت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدم یک پنکه روی صندلی جلو لیز ماشین قرار دارد،
از کارگر ساده بالا سر ماشین پرسیدم: این برای چه است؟ گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه منم این پنکه که تو انبار بود آوردم گذاشتم سر راه لیزر دستگاه، بسته بندی های خالی رو با باد پرت میکنه بیرون........
نگاهی به هیت مدیره کردم تمامشان رنگشان پریده بود.......
به کارگر خلاق که مرا از شر یک و نیم میلیون دلار رهانیده بود یک تشویق نامه با اضافه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.........
سلام.این داستان به نام شرکتهای ژاپنی در فضای مجازی قبلا منتشر شده!!!!
ممکن هست منابع موثق این خاطره رو هم ارسال بفرمائید.
ممنونم
با سلام
سالهای قبل که انتشار مطالب از طریق ایمیلها صورت می گرفت، دوستی همین خاطره را برایم ارسال نمود که منتسب به ایران بود و ژاپنی بودن مطلب را نشنیده بودم .
حتما تحقیق خواهم نمود.
با سپاس از اظهار لطف شما