دانستنی های اداری و مدیریتی

مطالب مدیریتی، بخشنامه ها و قوانین اداری کشور و سایر موضوعات کاربردی

دانستنی های اداری و مدیریتی

مطالب مدیریتی، بخشنامه ها و قوانین اداری کشور و سایر موضوعات کاربردی

5 اشتباه رایج در استراتژی

5 اشتباه رایج در استراتژی :

1.تعریف استراتژی به‌عنوان چشم انداز . بیانیه‌ مأموریت و چشم انداز دو عنصر اساسی استراتژی هستند، اما کافی نیستند. این دو به‌تنهایی نمی توانند راهکاری برای اقدام مؤثر (اقدامی منجر به تولید ارزش) و نقشه ‌ مسیری مشخص را برای رسیدن به آینده‌ مطلوب ارائه کنند. این دو، انتخاب‌های درستی‌ درباره‌ کسب وکارها به‌دست نمی دهند.  

در این حالت، تمرکزی بر مزیت رقابتی پایدار و واحدهای سازنده ایجاد‌ ارزش وجود ندارد؛

2.تعریف استراتژی به‌عنوان برنامه. برنامه ها و تاکتیک ها نیز عناصر استراتژی هستند، اما کافی نیستند. برنامه‌ای دقیق و جزئی که مشخص می کند شرکت چه کاری قرار است انجام دهد (و چه زمانی آن کار را انجام دهد) به این معنا نیست که کارهایی که قرار است انجام شود، به مزیت رقابتی شرکت می افزاید؛
3.انکار امکان تدوین استراتژی بلندمدت (حتی میان‌مدت). بعضی از رهبران اعتقاد دارند جهان‌‌ به‌سرعت در‌حال‌تغییر است و به همین دلیل فکر‌کردن به استراتژی برای آینده ناممکن است؛ آن‌ها بر این باور هستند که به‌جای تدوین استراتژی بلندمدت، شرکت باید به فرصت ها و تهدیدهای جدید به‌محض ظهور پاسخ دهد. استراتژی آنی، به شعار بسیاری از شرکت های فعال در عرصه‌ فناوری و شرکت های تازه تأسیس تبدیل‌شده است؛ شرکت هایی که درواقع با بازاری‌‌ به‌سرعت پویا و متغیر مواجه هستند. متأسفانه، چنین رویکردی شرکت را در موقعیتی انفعالی قرار می دهد و آن را برای رقبای معتقد به استراتژی به رقیبی شکست پذیر تبدیل می کند. در دوران پرتلاطم، نه تنها استراتژی قابل اعمال است؛ بلکه، می تواند مزیتی رقابتی و منبعی برای ایجاد ارزش باشد. آیا اپل مخالف تفکر استراتژیک است؟ یا گوگل؟ مایکروسافت چه طور؟
4.تعریف استراتژی به‌عنوان بهینه سازی امور. بسیاری از رهبران سعی دارند آنچه را که در حال حاضر در کسب و کارشان انجام می دهند، بهینه سازی کنند. این کار، ممکن است مؤثر باشد و خلق ارزش کند؛ اما استراتژی، این نیست. بهینه سازی فرایندهای فعلی، این احتمال را از بین نمی برد که شرکت با بهبود اقدامات نادرست موجب اتلاف دارایی ها و منابع شرکت شود و این در حالی است که رقبای استراتژی‌محور این مشکل را برطرف می کنند. فرض کنید یکی از شرکت های مسافرت هوایی (ایرلاین) اقدام به بهینه سازی نقشه راه های هوایی اش کند و ایرلاین سوث‌وست[1] مدل کسب و کار نقطه به نقطه‌ جدیدی برای حمل ونقل تهیه کند. بهینه سازی از الزامات بقای کسب و کار است، ولی به هیچ وجه استراتژی نیست!
5.تعریف استراتژی به‌عنوان انجام بهترین اقدام ها. هر صنعت ابزار و اقدامات خاص خود را دارد که در آن صنعت فراگیر می شود. بعضی سازمان ها استراتژی را الگوبرداری (بهینه‌کاوی)  در برابر رقابت (الگوبرداری رقابتی) و سپس انجام همان کارها اما‌‌ به‌صورت مؤثرتر، تعریف می کنند. تشابه، استراتژی نیست؛ بلکه، دستورالعملی برای میانه روی است.

نظرات 1 + ارسال نظر
sima یکشنبه 19 مهر 1394 ساعت 13:42 http://flower-ss.blogsky.com

آدم ها که عوض می شوند...

از سلام و شب بخیر گفتنشان می شود این را فهمید!

از حرف ها و نگاه ها...

از گودال های عمیقی که بین تو و خودشان می کنند و تویش را پر از دلیل می کنند...


آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد