«زمانی که کارم را در ناسا شروع کردم در اوج بودم و گمان میکردم همه چیز را میدانم! زیرا جوانی بودم که تازه فارغالتحصیل شده بودم و از شهری کوچک در ویرجینیای غربی، به شهر بزرگ هوستون، برای کار در ناسا آمده بودم!
اولین شغل من، در مرکز آموزش شاتل فضایی بود و برای اینکه بتوانم به عنوان یک مربی در این مرکز فعالیت کنم، بایستی در دورههای آموزشی مشخصی شرکت میکردم تا از مربی ارشد گواهینامه معتبر دریافت کنم.
در اولین کلاسهایی که در این راستا حضور پیدا کردم، دیدم که مربی ارشد بیش از دو ساعت از زمان کلاس را به پرسش سوالاتی گذراند که من جواب همه اون سوالات رو میدونستم و تعجب کردم که چطور مربی ارشد جواب اون سوالات رو نمیدونه! بعد از کلاس، دقایقی رو با مربی ارشد گذروندم و متوجه شدم که پاسخ سوالاتی رو که گمان میکردم میدونم در واقع نمی دونستم و به نوعی در یک توهم از دونستن به سر میبردم! اونجا بود که مربی ارشد به من گفت حوزه کاری ما به طور مستقیم با جان افراد سر و کار داره و جایی برای خطا نیست! برای همین تا زمانی که نسبت به موضوعی اطمینان بسیار بالایی پیدا نکردید نباید تصورات خود را به اشتراک بگذارید!
این مهترین درسآموخته من طی سالها فعالیت در شرکت ناسا است و بارها موقعیتهایی پیش اومد که از این درسآموخته استفاده کردم و اگر از پاسخ سوالی مطمئن نبودم به راحتی میگفتم:
"نمیدانم! اجازه بدهید پاسخ سوال شمارو پس از جستجو و اطمینان به شما منتقل کنم"
در حال حاضر گهگاهی میبینم که تعدادی از پرسنل ناسا از گفتن "نمیدانم" هراس دارند و من امیدوارم که با مطالعه این مطلب رویکرد خودشون رو تغییر بدن.»
منبع: بخشی از درسآموخته جاستین اسمیت (تحلیلگر بخش ارتباطات استراتژیک ناسا) در سامانه درسآموختههای ناسا